جدول جو
جدول جو

معنی حسین مغربی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین مغربی
(حُ سَ نِ مَ رِ)
ابن علی بن حسین بن علی محمد بن یوسف بن بحرین بهرام معروف به وزیر مغربی و مکنی به ابوالقاسم از فرزندان بلاش بن بهرام گور ادیب. متولد 370 هجری قمری 980/ میلادی وی در میافارقین در 418 هجری قمری به 1027 میلادی درگذشت و جنازه اش به نجف (کوفه) حمل شد. او مدتی به وزارت رسید ودیوان شعر و کتبی چند تألیف کرد که از آن جمله است کتاب رجال و ذیل فهرست ابن الندیم. (ذریعه ج 1 ص 113) (وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 195) (لسان المیزان ج 2ص 301) (رجال نجاشی) (مرآت الجنان ج 3 ص 321) (شذرات الذهب ج 13 ص 210) (روضات ص 241) (تنقیح المقال ج 1 ص 338) (اعیان الشیعه ج 27 ص 6) (هدیه العارفین ج 1 ص 308)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ مَ رِ)
یحیی بن محمد بن ابی شکور اندلسی. ملقب به محیی الدین. از مشاهیر حکماء و ریاضیین قرن هفتم هجری و معاصر خواجه نصیر طوسی (متوفی در 672 هجری قمری) است و در عمل رصد مراغه با وی شرکت داشت. از تألیفات اوست: 1- احکام تحاویل سنی العالم. 2- الاختیارات. 3- الاربع مقالات فی النجوم. (الذریعه ج 1 ص 408) (ریحانه الادب ج 1 ص 336)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ تَلَ)
ابن عتیق بن حسین بن رشید مرسی الاصل. ساکن سبت ربعی مالکی ملقب به جمال و مکنی به ابوعلی شاعر، فقیه و اصولی بود. در 549 هجری قمری / 1154 میلادی متولد و در 632 هجری قمری / 1235 میلادی به مصر درگذشت. مدتی تدریس میکرد. و تالیفاتی دارد. (از اخبار غرناطه ج 1 ص 300) (الدیباج 105) (ایضاح المکنون ج 2 ص 323) (معجم المؤلفین) (هدیه العارفین ج 1 ص 312) (زرکلی ص 252 چ 1)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مَ غَ)
ابن حسن عاملی استاد شیخ عبدالکاظم کاظمی بود و در سدۀ یازدهم هجری میزیست. (ذریعه ج 1 ص 182)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مَ غَ)
ابن محمد ثعالبی مرغنی مکنی به ابومنصور مورخ معاصر محمود سبکتکین غزنوی. او راست: ’الغرر فی سیر الملوک و اخبارهم’. وی در421 هجری قمری 1030/ میلادی زنده بوده است. (معجم المؤلفین ج 4 ص 50 و 58 مکرر از دوسلان در فهرست مخطوطات عربی ج 1 ص 284) (بروکلمان ج 1 ص 342). این کتاب توسط کتابفروشی اسدی در تهران در 1341 هجری شمسی با افست تجدید چاپ شده است. و رجوع به ثعالبی در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ رِ)
شیخ یاسین المغربی رحمه الله تعالی از اولیاء و اصحاب کرامت بود اما در صورت حجامی آن را پوشیده میداشت امام نووی از جملۀ مریدان و معتقدان وی بوده است و به زیارت وی میرفته است و به صحبت و خدمت وی تبرک میجسته است و نسبت به وی در مقام ارادت بوده به هر چه اشارت کردی بر آن موجب رفتی روزی وی را گفت که کتابهایی که پیش تو مستعار است به خداوندانش بازده و به دیار خود مراجعت کن و اهل خود را زیارت کن سخن وی را قبول کرد چون بدیار خود رسید و اهل خود را دیدبیمار شد و وفات کرد. شیخ یاسین در ماه ربیع الاول سال 687 در گذشت و عمرش هشتاد سال بود رحمه الله تعالی. (نفحات الانس جامی ص 373). و خواندمیر آرد: و در سنۀسبع و ثمانین و ستمائه (687 هجری قمری) شیخ ابواسحاق ابراهیم معصار الجعبری... از عالم انتقال کرد و در ماه ربیع الاول همین سال شیخ یاسین المغربی الحجام وفات یافت و شیخ یاسین در سلک اکابر مشایخ انتظام داشت و بواسطۀ آنکه احوال خود را در پردۀ خفا مستور میگردانید به امر حجامت اشتغال میورزید و شیخ محی الدین نووی را نسبت به شیخ یاسین ارادت تمام بود و پیوسته بزیارت او میرفت و طریق تلمذ مسلوک میداشت، عمر شیخ یاسین قریب هشتاد سال بود. (رجال حبیب السیر ص 38)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مُ)
ثابت ضریر بغدادی. درگذشتۀ 378 هجری قمری منظومه در قراآت عشر دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 306) (نکت الهمیان)
لغت نامه دهخدا